عشقی از جنس بلور

ساخت وبلاگ
در سرم رویاییست

 که به تو می رسم آخر... یک روز...

 روزی از جنس بهار

 و بهاری که نه از جنس زمین

 بلکه از جنس بهشت

 چه بهشتی که تو با من باشی !

 در سرم رویاییست

 چشم بر راه نشینم شب و روز

 روی آن نیمکتی

 کز تمام فصلش

 به بهاران راه است

 می رسی !

 می دانم !

 می رسی با گل یاسی در دست

 و کتابی از شعر

 شعرهایی همه عشق

 عشقی از جنس بلور

 می نشینیم به لطف

 دستها پل بسته

 چشم ها خیره به هم

 فاصله ...هیچ ...اصلا" !!!

 روبرو باغ خیال

 پشت بر هر چه محال

 حرفهامان همه مهر

 مهرهامان جاوید ...

 به تفأل ، به طرب

 می خوانیم

 آن دلاویزترین شعر جهان را

 من  و  تو

 می رسی !

 می دانم !

" مریم اکبری "

*** بعضی اوقات یک آقاهه ای میاد توی کوچه مون و آواز میخونه...خودش هم آهنگ میزنه...خیلی فوق العاده میخونه...مردم هم بهش کمک میکنن...اول آهنگ نازنین مریم رو میخوند...الان داره سلطان قلبها رو میخونه...

" پیش عشق ای زیبا زیبا
خیلی کوچیکه دنیا دنیا
با یاد توام هرجا هرجا
ترکت نکنم
سلطان قلبم تو هستی تو هستی
دروازه های دلم را شکستی
پیمان یاری به قلبم تو بستی
با من پیوستی "

حیفم اومد این لحظه رو ثبت نکنم...

چه قدر دلم یهو برای آهنگهای آقای""" تنگ شد...

خدایا ممنونم برای همه ی لحظات قشنگی که برام رقم میزنی...

تولد دوباره من...
ما را در سایت تولد دوباره من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1myrebirth9 بازدید : 376 تاريخ : پنجشنبه 11 خرداد 1396 ساعت: 2:26