ماه عسل ...

ساخت وبلاگ
لبخند تو آورد هلالِ رمضان را

آسوده نمود این همه چشمِ نگران را 

آموخت به چشمِ تو خدا پلک زدن را

تا قلبم از او یاد بگیرد ضربان را

از چشم تو آن آتش و از چشم من این آب

کردند یکی نقطۀ جوش و میعان را                                

هرچشمِ تو یادآورِ یک نصفِ جهان است

در چشم تو دیدم همۀ نقشِ جهان را

کاکل زری! از موی پریشانِ تو در باد

بازارِ طلا یاد گرفته نوسان را

در شعر نگنجی چه نیازی است به شاعر

دریا چه کند حافظۀ قطره چکان را               

سر را به فدای قدمت می کنم ای دوست

بردارم از این شانه مگر بارِ گران را

در مسجد از او گفتم و دیدم که مؤذّن

ناگاه از او گفت و رها کرد اذان را

" غلامعباس سعیدی "

*** دوباره ماه رمضان  شد...من با این ماه خاطرات خیلی قشنگی دارم...همه ی لحظات این ماه ، سحر و افطار و برنامه ی ماه عسل منو یاد آقای""" میندازه...خدایا شکرت که دوباره منو مهمون خودت کردی...کمکم کن قدر لحظه به لحظه ی این ماه مبارک رو بدونم...الهی به امید تو...

تولد دوباره من...
ما را در سایت تولد دوباره من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1myrebirth9 بازدید : 252 تاريخ : پنجشنبه 11 خرداد 1396 ساعت: 2:26