من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه؟

ساخت وبلاگ
تو کیستی که من اینگونه بی توُ بیتابم
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم
تو چیستی که من از هر موج تبسم تو
بسان قایق سرگشته روی گردابم
تو در کدام سحر بر کدام اسب سفید؟
تو را کدام خدا؟تو از کدام جهان؟
تو در کدام کرانه؟تو در کدام صدف؟
تو در کدام چمن؟همره کدام نسیم !؟
تو از کدام سبو؟
من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه؟
چه کرد با دل من آن نگاه شیرین آهــــــــــــ
مدام پیش نگاهی،مدام پیش نگاه
کدام نشات دویده از تو در سر من
که ذره های وجودم تو را که می بینند
به رقص می آیند و سرود می خوانند؟!؟
چه آرزوی محالیست زیستن با تو
مرا همین بگذارند یک سخن با تو
تو آرزوی بلندی،دست من کوتاه
تو دوردست امیدی و پای من خسته

همه وجود تو مهــــــــر است و جان من محروم ...


" فریدون مشیری "



*** این شعر رو قبلا هم اینجا گذاشته بودم...دقیقا با همین عنوان.. خیلی به این شعر علاقه دارم...گاهی اوقات بعضی ابیاتشو با خودم تکرار میکنم...نمیدونم چی شد الان بازم دوست داشتم این شعر رو دوباره توی وبم بزارم...

تولد دوباره من...
ما را در سایت تولد دوباره من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1myrebirth9 بازدید : 448 تاريخ : يکشنبه 22 اسفند 1395 ساعت: 14:13