بیا برویم کمی نفس بکشیم؛ بوی بهار می آید ...

ساخت وبلاگ
 اصلا به اینجای اسفند که می رسد، باید بزنی سر شانه خودت،

که این همه فکر و خیال و دوندگی را رها کن!

 بیا برویم نفس بکشیم؛ بوی بهار می آید.

هرچند که هیچ کس هم نمی داند به این روزها که می رسیم،

 چرا کارها بیشتر می شود و استرس سرازیر.

ولی باید بزنی سر شانه خودت،

که هرسال که حرص خوردی چه شد

 و کجای دنیا را گرفتی.

بیا برویم کمی نفس بکشیم! می دانی!

اصلا همه مزه بهار به روزهای قبل از آمدنش است.

به بویش، به آفتابش که هنوز رمق ندارد.

خودش لطفی دارد و انتظار آمدنش لطفی دیگر.

 آخ آخ که چقدر می شود از بهار نوشت...

 این شنبه که بگذرد،

می زنم سر شانه ات و می گویم: همه چیز را کنار بگذار؛

بیا برویم کمی نفس بکشیم؛ بوی بهار می آید!


" ناشناس "



از ظـهـر بـه تـو فـکـر مـیـکـنـم

از صـبـح

نـه از دیـشـب !

وقـتـی بـه تـو فـکـر مـی کـنـم

وقـتـی بـرای هـیـچ کـارِ دیـگـری نـدارم . . . !


" حافظ ایمانی "

 



[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید ...] تولد دوباره من...
ما را در سایت تولد دوباره من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1myrebirth9 بازدید : 247 تاريخ : يکشنبه 22 اسفند 1395 ساعت: 14:13