گاهی دلم میخواهد
آن عابرِ پیاده ای باشم که تصادفی
وسط خیابان تنه ات بهش میخورد و برمیگردی نگاهش میکنی،
یا کودکِ همسایتان باشم؛
که لپش را میکشی و با لبخند مهربانت
شکلاتِ مغزدار دستش میدهی...
رفتگر کوچه یتان باشم و هر صبح
وقتِ بیرون رفتنت از خانه
جلوی پایت را آب و جارو کنم و
یک دلِ سیر تماشایت...
گاهی دلم میخواهد
مادرت باشم ؛
همانقدر نزدیک که هر وعده
به جانم غر بزنی،
اما دلم گرم باشد به همین پیچیدن
بمِ صدایت در خانه ...
" منیره بشیری "
*** امشب یک حس عجیبی دارم...تا حالا تجربه ش نکرده بودم...ولی خیلی این حس رو دوست دارم...فکر میکنم به آقای""" خیلی نزدیکتر شدم...نه تنها فاصله ی مکانی بلکه از نظر روحی و قلبی...خدایا ممنونم برای همه چیز...
تولد دوباره من...برچسب : میخواهد, نویسنده : 1myrebirth9 بازدید : 339