آخرین مطالب
امکانات وب
این صدای آشنا که می نوازدم صدای کسیت؟
یک نفر تمام قلب من به رهن چشم های اوست
یک نفر که روز هم ستاره ی نگاش چیدنی ست
کفر اگر...خدای دیگری برای من رقم زده است
یک نفر که آیه های خنده اش شنیدنی ست
شعرهایم از" همیشه "از"هنوز"تا ابد پر است
زیر سایبان پلک شاعرش غزل شنیدنی ست
از خدا که نیست مخفی از شما چرا که شب به شب
طعم خوابهایم از خیال نازکش چشیدنی ست
راستی تمام سطرهای دفترم کمی نم است
آخر آسمان ابری دوچشمم عاشق کسی ست
" لیلا عبدی "
*** چند وقته هر روز اینجا مینویسم...خودمم نمیدونم به چه علت...شاید دلم بی تاب شده...اینجا مینویسم آروم میشم...توی وب آقای""" که نمیشه این حرفا رو زد...وقتی دوست دارم حرفی بزنم همش شکلک براشون میفرستم...چکار کنم دست خودم نیست...امشب خیلی دوست داشتم اینجا بیام و کلی بنویسم...از کلاس که برمیگشتم همش توی راه به این فکر میکردم امشب در مورد خودم و آقای""" و احساسات مختلفی که از اول آشنایی تا الان داشتیم رو بنویسم...البته فقط در مورد احساسات خودم...چون از احساس آقای""" که من خبر دارم...البته میتونم احساس ایشون رو هم حدس بزنم چون احساساتمون متقابل بوده...ولی نمیدونم چی شد...همین که اومدم پای نت...خیلی خوابم گرفت...ولی حیفم اومد اینجا چیزی ننویسم...
" به مُردادی ترین گرما قسم، بدجور دلتنگم
شبیه گچ شده از دوری ات، آقای من، رنگم! "
این شعر از " امید صباغ نو " هست البته با کمی تصرف ...
* بانوی من : آقای من
تولد دوباره من...