من و خاطرات او یکشنبه 26 فروردین 1397 معنای حقیقی عشق ... عشق برای آن که در کتابهای عاشقانه جای بگیرد بسیار کوچک و کم بنیه میشود. عزیز من! عشق، هنوز از کلام عاشقانه بسی دور است." نادر ابراهیمی " , ...ادامه مطلب
من و خاطرات او سهشنبه 21 فروردین 1397 به راستی عشق تو چیست ... عشق ات، محبوب من!همچون هوا مرا در بر می گیردبی آن که دریابمجزیره ای ست عشق توکه خیال را به آن دسترس نیستخوابیست ناگفتنی...تعبیرناکردنی...به راستی عشق تو چیست؟گل است یا خنجر؟یا شمع روشنگر؟ی, ...ادامه مطلب
چهارشنبه 8 شهریور 1396 گمشده ی من در این شهر ... اصلا نمیتونم احساسمو بیان کنم...آقای""" که نمیدونن من تهرانم...یک مقدار دلتنگیم کمتر شده...خدایا شکرت خیلی دوستت دارم... (0 لایک) ,گمشده ...ادامه مطلب
از ایـنجـا … کـه هـسـتـمتا آنـجا کـه تو هـسـتی…وجـب بـه وجـب...دلـتـنـگـم…! " عاطفه رزم آرا " ,اینجا ...ادامه مطلب
من و خاطرات او سهشنبه 31 مرداد 1396 تقدیم به کسی که صاحب قلبم شده است ... (0 لایک) "; } blogsky.ajax.onCommentSubmitFailure = function (e) { document.getElementById("comment-errors-message").innerHT,تقدیم,صاحب,قلبم ...ادامه مطلب
دلم تا برایت تنگ می شودنه شعر می خوانمنه ترانه گوش می دهمنه حرفهایمان را تکرار می کنمدلم تا برایت تنگ می شودمی نشینماسمت رامی نویسممی نویسممی نویسمبعد می گویماین همه اوپس دلتنگی چرا ؟دلم تا برایت تنگ می شودمیمِ مالکیت به آخرِ اسمت اضافه می کنمو باز عاشقت می شوم ..." گروس عبدالملکیان " *** امروز خیلی کار داشتم...انقدر درگیر بودم که دیر سر قرار همیشگیم با آقای""" حاضر شدم...دوست داشتم بیام و اینجا بنویسم...نمیدونم چرا چند وقته همش دوست دارم اینجا بنویسم...خب فقط اینجا رو دارم که احساسات درونیم رو بیان کنم... خدایا شکرت برای همه چیز... ,این,همه,دلتنگی,چرا ...ادامه مطلب
این مهم نیست که دل تازه مسلمان شده استکه به عشق تو ، قمر ، قاری قرآن شده استمثل من باغچه ی خانه هم از دوری توبس که غم خورده و لاغر شده ، گلدان شده استبس که هر تکه ی آن با هوسی رفت ؛ دلمنسخه ی دیگری از نقشه ی ایران شده استبی شک آن شیخ که از چشم تو مَنعم می کردخبر, ...ادامه مطلب
دیدار ما هرچند دورادور، زیباست !دیگر پذیرفته م که ماه از دور زیباستهرچند موسایت نخواهم شد ولی بازاز تو چه پنهان ! دردو دل با طور زیباستدنیا همیشه دل به خواه ما نبوده ؛باور بکن بعضی گره ها کور زیباستبس کن عزیزم طاقت باران ندارماین چشم ها ... این چشم ها مغرور زیباست !هرچند شب با نور سرد ماه،جور استاما, ...ادامه مطلب
گوش بسپار به نجوای پرنده های مهاجر ...صدای پرنده هایی که از دور دست می آید و انگار تا هزار سال دیگر هم ، تکراری نمی شود ...همان که شب ها روی سجاده ای از گلهای نیلوفر ، نام تو را زمزمه می کنند ...از تو چیزی می خواهند که رویایشان شود ...رویایشان دور نیست . دیر نیست . همین نزدیکیست ...در نسیم جریان دار, ...ادامه مطلب
عشق یک اتفاق است ، نه انتخاب ! اگر انتخاب باشد با یک اتفاق از بین می رود ! , ...ادامه مطلب
عاشق که میشویقشنگ میشوی!قشگ مثلِ روزهایِ آفتابیروزهایی که آفتاب میآید و هوا برایِ دیدنداغ میشودقشنگ مثل وقتی کهمیگویی؛گرمم است! بیا بریم طرفِ جاییکنارِ چشمهای، لبِ دریایی قشنگ مثلِ رفتنهایِ زیر یک درختدراز به دراز شدن وُروبه آسمانبههم نگاه کردنقشنگ! نه مثل وقتی که تو را در ابری سوار ببینم وُبگویم:هوی! کجا؟بخدا من تو را قشنگ دوست دارم قشنگ مثلِ وقتی که باد بگیرد وُابر برگرددبارا, ...ادامه مطلب
سلام علاقه خوبمعلاقه جانِ منخوبی ؟دیدی دوباره تو شد دنیادوباره بهار آمدعید رفت، نو روز رد شد وُ هرچه روزِ نو بود همژستش را گرفت وُاریبهشت شدفصلِ قشنگِ موشومهافصلِ نازِ باغها، بیجارهافصلِ یاسِ خوشکلی که یأس را دور میکند وُیاس میبویددوباره صدایِ برکههاصدایِ کوکوهاوَ صدایِ منکه سلام میگویمسلام...علاقهیِ خوبمعلاقهجانِ منمیدانی!اردیبهشت شده هوا ..." افشین صالحی " [ادامه , ...ادامه مطلب
مردها خیلی هم خوبند ...دوست داشتنی و مهربان ...عاشق محبت واقعی ...گاهی وقتا مثل یه بچه از ته دل خوشحالند ...و گاهی مثل یک پیرمرد خسته ...اکثرشان تنهایی را تجربه کرده اند. ..بیشترشان درد کشیده اند ...و اکثرا غمهایشان را در وجودشان مخفی کرده اند. ..خیلی از اشک ها را نگذاشته اند از چشمانشان بیرون بریزد ...مردها میروند قدم میزنند تا یادشان نرود که به جای گریه باید قدمهای محکم داشته باشند ...همانهای که, ...ادامه مطلب
در تمام طول این سفر اگرطول و عرض صفر راطی نکرده امدر عبور از این مسیر دور از (الف) اگر گذشته اماز (اگر) اگر به (یا) رسیده اماز کجا به ناکجایا اگر به وهم بودنماحتمال داده امباز هم دویده امآنچنان که زندگی مرادر هوای تونفس ... نفس ...حدس می زند ...هر چه می دومبا گمانِ ردّ گام های توگم نمی شوم ...ر, ...ادامه مطلب
می خواهم بشناسمت. تو را بخوانم، تو را بشنوم.شاید کم و بیش چیزهایی بدانم از تو. اما نه آنقدر که راضی ام کند.مثلاً می دانم عاشق کوهستانی، هوای بارانی حالت را خوب می کند.عطر دیوارهای کاه گلی دیوانه ات می کند و عشقت پرواز است.حتی این را هم می دانم که از ورود ممنوع رفتن متنفری و در حرکت بادنده عقب اتومبی, ...ادامه مطلب