دوست داشتن، چیزی شبیه به گم شدنه، توی یه آدم دیگه. حالا هرچی کسی رو بیشتر دوست داشته باشی، عمیقتر گم میشی. یه جاهایی دیگه نمیدونی برای خودت داری زندگی میکنی یا برای اون. حالا دیگه همون آهنگی رو گوش میدی که اون گوش میده.همون کاری رو انجام میدی که اون میخواد.همون حرفی رو میزنی که اون دوست داره.حالا دیگه حق داری حسادت کنی، حالا دیگه چشم به راه بودن معن, ...ادامه مطلب
آدم خوب قصه های مندلتنگت شده امحجمش را میخواهی بدانی؟!؟خدا را تصور کن...!,زندگی ...ادامه مطلب
با که گویم غم دل، جز تو که غمخوار منیهمه عالم اَگرَم پُشت کند، یار منیدل نبندم به کسی، روی نیارم به دریتا تو رؤیای منی، تا تو مددکار منیراهی کوی توأم، غافله سالاری نیستغم نباشد، که تو خود غافله سالار منیبه چَمن روی نیارم، نروم در گلزارتو چمنزار من هستی و تو گلزار منیدردمندم، نه طبیبی، نه پرستاری هستدلخوشم، چون تو طبیب و تو پرستار منیعاشقم، سوخته ام، هیچ مددکاری نیستتو مددکار من عاشق و دلدار منی" مَحرَمی نیست که مَرحم بِنَهَد بردل من"" جز تو ای دوست، که خود محرم اسرار منی ...خیلی جستجو کردم که شاعرش رو پیدا کنم و در آخر متوجه شدم که شاعر این شعر زیبا " حضرت امام خمینی ( ره) " هستند...آقای دکتر ,زندگی,پایه ...ادامه مطلب
سال ها عاشق یک شخص مجازی سخت استدر خیالات خـودت قــصـــــر بسازی، سخت است مثل این است که کودک شده باشی، آن وقتهـــــی تـــو را باز نگیرند به بازی، سخت است اینکه دنبــــال کنـــی سایــــه ی مجهولـــــی راتا به هم خوردن خط های موازی، سخت است این کــ, ...ادامه مطلب
دفتر زندگیم را ورق می زدم... ناگهان برگی که در آن روز ترا دیدم، یافتم آنروز احساس در وجودم متولد شده بود... آن برگ را جدا کردم و در سرآغاز دفترم قرار دادم زندگی من از آن روز آغاز شد...دفتر زندگی منم ورق خورد تا رسید به آذرماه سال 90...روز دقیقشو یادم نیست...ولی میدونم یک روز قشنگ پاییزی بود...با تاریخی که خودم تخمین زدم باید روز 1390/9/12 باشه...همین امروز 5 سال از آشنایی من با آقای""" میگذره...البته 2 سال از این 5 سال میشه که من رابطه ی قلبی نزدیک با آقای""" دارم...3 سال اول بیشتر خاطره وآشنایی و دلتنگی و دلشوره بود...هر کسی ندونه فقط خدا میدونه این 5 سال برای من چجوری گذشت...ولی انقدر خاطره های قشنگ برام اتفاق افتاده که حاضرم بازم این 5 سال تکرار بشه...من احساسات خیلی قشنگی رو با آقای""" تجربه کردم...نمیدونم اسمش عشق هست یا دوست داشتن...اصلا اسمش هر چی که میخواد باشه...من این حسو خیلی دوست دارم...این حس زندگی منو خیلی قشنگتر کرده...منو به خدا نزدیکتر کرده...برای هر کسی که تعریف کنم شاید تعجب کنه که من 5 سال با یاد و خاطره ی یک نفر زندگی می,زندگی من از بابک جهانبخش,زندگی من ازمهراب,البوم زندگی من از بابک جهانبخش ...ادامه مطلب